به گزارش مشرق، تقی دژاکام طی یادداشتی در روزنامه جوان نوشت: اینکه دولت سیزدهم زبان تبلیغ و حتی ارائه دستاوردهای خود را ندارد چیزی نیست که قابل انکار باشد. رئیسی نجابت زیادی به خرج داد که از گفتن آنچه از دولت قبلی به او رسید خودداری کرد. ممکن است کسانی در ردههای چندم دولت سیزدهم این کار را کرده باشند، اما خود رئیسجمهور یا چیزی نگفته یا مشتی از خروارها بدهیها و تعهدات و وابستگیها و خرابکاریها را نقل کرده است.
شاید این یک موضع اخلاقی خوبی باشد، اما برای مردمی که میخواهند ببینند انتخابشان در رأی دادن یا ندادن به او درست بوده است یا نه، برای آنها که میخواهند ببینند اشتباه کردهاند یا نه و برای کسانی که میخواهند در انتخاب بعدی تصمیم بگیرند، مهم است که بدانند که رئیسی و دولتش در این دو سال چه کارها کرده و چه کارها که نکردهاند!
در این مقال نه قصد آن را دارم و نه توان آن را که به این پرسش ولو به اختصار پاسخ بدهم، اما تنها میخواهم به سفر اخیر رئیسی به کردستان اشاره مختصری کنم. این سفر که در حقیقت دومین سفر رسمی رئیسجمهور و کابینه سیزدهم به کردستان بود، در شرایطی انجام شد که سال گذشته از استانهای هدف در آشوبهای فتنهگران بود.
هنوز یادمان نرفته است آن مغازهدار شریف را که در جریان بازدید رئیسجمهور از بازار سنندج و گفتگو با بازاریان، به او شکلات تعارف کرد و سیل حملات بیرحمانه به او و خانوادهاش آنچنان شدت گرفت که وی را مجبور کردند یکی دو روز بعد کلیپ عذرخواهی منتشر کند!
جالب اینجاست که سفر دور اول رئیسجمهور به کردستان در تابستان سال پیش، ۱۸۰ مصوبه با اعتبار ۱۵ هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان داشت و جالبتر اینکه پیشرفت خوب این مصوبات، کردستان را از نظر سرانه تخصیص اعتبارات سفرهای استانی در رتبه اول قرار داده است.
حالا در سفر اخیر رئیسی، وی در میان استقبال کمسابقه مردم از او در خیابانهای شهر، بیتوجه به تمام تمهیدات امنیتی از خودرو پیاده میشود و به میان مردم میرود و با آنها گام برمیدارد و به سخنانشان گوش میکند. این را مقایسه کنید با رئیسجمهوری که حتی به وزیرانش وقت ملاقات نمیداد و جلسات سفر! استانی را از راه دور و پشت مانیتور برگزار میکرد و یک بار هم که به یک کارخانه رفت، تا داخل خط تولید با خودرو رفت و حتی حاضر نشد برای یک لحظه هم از خودرو شاسیبلندش پیاده شود و حرف یک کارگر را بشنود!
بیدلیل نیست که مردم شریف کردستان آنچنان استقبالی از رئیسی کردند که خبرنگاران را هم حیرتزده کرد. این استقبال نه تنها در سنندج که در سقز و بانه هم صورت گرفت. به خوبی میشد نهایت شادمانی و نشاط را در مردمی دید که پس از ۱۹ سال از کلنگ خوردن طرح بزرگ راهآهن همدان – سنندج در دولت خاتمی، شاهد «افتتاح واقعی» این پروژه ۴۲۰ کیلومتری بودند، نه «افتتاح نمایشی» و ناقص و تمامنشده دولت قبل، که حتی یک بار هم در همه این سالها، از این خط قطاری حرکت نکرد!
همچنین مردم خوب سقز که پس از ۲۷ سال از کلنگخوردن پروژه فرودگاه این شهر، حالا با دست سید ابراهیم رئیسی بهرهبرداری از آن را به چشم دیدند و شادی کردند.
من به بسیاری از طرحها و پروژههای دیگر این سفر از جمله رفع مشکل کولبران و افتتاح بازارچه مرزی و ورزشگاه و آبرسانیهای جدید در کردستان اشاره نمیکنم تا تصور نشود که این یک یادداشت تبلیغاتی است، که البته اگر میبود هم خوب بود! اما واقعاً حیف است که اینهمه کار در این شرایط سخت اقتصادی و تحریم انجام شود و دستگاه تبلیغاتی دولت فعلی از حداقل تبلیغات رسانهای هم عاجز باشد، تا فرصت به دست نامردانی بیفتد که یک تپق کلامی از یک سخنرانی رئیسجمهور را دستمایه طنز و استهزا و کوبیدن مردی کنند که شب و روزش را برای خدمت گذاشته است، تا خدماتش و کارهای کارستانش دیده نشود؛ و متأسفانه باید گفت که آنها در کارشان موفقتر از کسانی هستند که وظیفه روشنگری از خدمات نظام را دارند.
البته اگر مردم در سایر نقاط کشور از خدمات و تلاشهای رئیسی و دولتش در کردستان یا هر جای دیگر بیاطلاع بمانند، حداقل خود مردم آن مناطق که میدانند حالا چه اتفاقاتی در شهرهایشان افتاده است. مردم بانه و برخی شهرها که میدانند که پیش از این روزی شش ساعت بیشتر آب نداشتند. اهالی سنندج که میدانند تا سه روز پیش قطاری در این مسیر سوت نزده بوده و حالا دیگر نه یک شکلات، که شیرینیها پخش میکنند و از ملامت هیچ فتنهگر وابستهای هم نمیترسند و شادی خود را پنهان نمیکنند.
من هم مانند دهها هزار نفری که در هر شهر کردستان به استقبال رئیسی آمدند، شادمانی خودم را پنهان نمیکنم و میگویم: سلام آقای رئیسجمهور! خدا قوت.